چهارشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۶

فاضل نظری

از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند
تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنند
پوشانده‌اند "صبح" تو را "ابرهای تار"
تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن می‌روی
شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند
یک نقطه بیش فرق "رحیم" و "رجیم" نیست
از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه است که قربانی‌ات کنند
فاضل نظری

برچسب‌ها:

21 Comments:

At ۲۳ شهریور, ۱۳۸۷ ۱۵:۵۸, Anonymous ناشناس said...

بسیار زیبا بود
من تو برنامه آن شبها این شعر رو از خودتون شنیدم و شیفته کلامتون شدم واقعا زیباست بهد از مدتها یک غزل دلچسب شنیدم امیدوارم همیشه موفق باشید

 
At ۲۸ شهریور, ۱۳۸۷ ۰۹:۵۳, Blogger sattar said...

انگار حرفهایی بود که سالهاست تو گلوم مونده بود ،بی نظیر

 
At ۲۶ آبان, ۱۳۸۷ ۰۹:۲۶, Anonymous ناشناس said...

salam,kheili shere zibayi bud.movafagh bashid.

 
At ۲۸ آذر, ۱۳۸۷ ۲۱:۱۹, Anonymous ناشناس said...

بی نظیـــــــــــــــــــــــر بود آفرین استاد آفرین .

 
At ۲۲ خرداد, ۱۳۸۸ ۰۰:۱۹, Anonymous ناشناس said...

من بی نهایت شعرای شمارو دوست دارم

 
At ۰۷ مرداد, ۱۳۸۸ ۲۱:۰۳, Anonymous arsoo said...

دو رود خوشحالم شعر هایتان را مرور کمی کردم ولی ان چه ما از زحمت وزهر غزل یا برای غزل است در کارهایتان وبعضی از شعرهایتان کمتر هست فقط مواظب باشید به تکرار وهوس چاپ گرفتار نیایید اگر به بودن در این کوه نا ممکن ها می خواهید گرفتار نشوید ادرس سایتم رو انگلیسی نمیزنه ومنم با تکنولوژی نا اشنا با سلام پسر خوب

 
At ۰۷ مرداد, ۱۳۸۸ ۲۱:۰۵, Anonymous arsoo said...

www.arsoo.blogfa.com یه مقاله دارم در باره غزل که بهداز چاپ برایتان می فرستمarsoos@yahoo.com

 
At ۲۳ مرداد, ۱۳۸۸ ۱۶:۳۳, Anonymous کوچه گرد انتظار said...

شعر هایی که من از شما شنیدم خیلی خیلی دوست داشتم نمیدونم با چه احساسی شعر میگید که وقتی میشنوم یا میخونم تو تنهایی شاعرانه ی خودم گم میشم...
یاعلی

 
At ۲۳ مرداد, ۱۳۸۸ ۱۶:۳۹, Anonymous کوچه گرد انتظار said...

سلام استاد خواهش میکنم شما هم مثل خیلی های دیگه بی جوابم نذارید
میخواستم بدونم آیا با استاد به اینجا رسیدید که این دلسروده های قشنگ رو مینویسید یا اینکه نه خودتون پیش رفتید در ضمن تحصیلات دانشگاهیتون ادبیات بوده؟ متشکرم یاعلی

 
At ۲۷ مهر, ۱۳۸۸ ۱۳:۵۵, Anonymous ناشناس said...

سلام
همیشه خوانده امت همیشه خوب بوده همیشه دوباره خوانده امت دوباره همیشه خوب تر بوده

 
At ۰۳ دی, ۱۳۸۸ ۲۳:۰۹, Anonymous ناشناس said...

من از طریق یکی از بچه های دانشگاه پردیس با شما و اشعارتون آشنا شدم راستی سلام نمی دونم چی بگم یعنی ارزش اشعار شما در کلمات نمی گنجه فقط می گم عالی بود کیف کردم مرسیییییییی کاش می شد ببینمتون برام دعا کنیدتو این شبا دست علی یارتون

 
At ۱۷ دی, ۱۳۸۸ ۰۰:۳۹, Anonymous ناشناس said...

سلام جناب نظری
واقعا که کلامتان گیراست و نوشته هایتان روح نواز همیشه از خواندن نوشته هایتان لذت میبرم کاش میتوانستم با شما آشنا شوم و از شما در نوشتن کمک بگیرم ممنون میشوم اگر به نوشته های من سری بزنید و اگر لطف کنید و نظرتان را برایم بنویسید بی نهایت ممنونتان میشوم . آرزوی من سربلندی و سلامت شماست خواهرتان غزل
ghazaltaran.mihanblog.com

 
At ۰۹ تیر, ۱۳۸۹ ۱۲:۱۶, Anonymous !!! said...

سلام استاد!!!!!واقعا بی نظیرید...مثل اناری که از درخت بیفتد در هیجان رسیدن به کمالید.....این و من میفهمم!!!!!!

 
At ۳۰ تیر, ۱۳۸۹ ۱۵:۰۹, Anonymous محمدرضا said...

باسلام خدمت شما جناب اقاي نظري مي خواستم به شما بابت اين اشعار زيبا و دل نشين تبريك بگم من واقعا شيفته اشعار زيباي شماي هستم.mrezai1986@yahoo.com

 
At ۳۱ تیر, ۱۳۸۹ ۱۷:۲۳, Anonymous ناشناس said...

آخه این همه نظر واسه فاضل. در حالی کخ این وبلاگ اون نیست و شاید هیچ وقت این وبلاگو ندیده باشه. کاش اسم کسی که این شعر رو هم آپ کرده بود مینوشتید. باز هم ممنون

 
At ۲۶ شهریور, ۱۳۸۹ ۱۲:۰۹, Anonymous ناشناس said...

سلام آقای نظری لطفا جواب منو بدین گفتم شعر بهانه برام آشناست از خسرو گلسرخی آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

 
At ۰۴ مهر, ۱۳۸۹ ۱۲:۵۱, Anonymous نگار صامت said...

می خواهم
هلال ماه را
به گردن تو بیندازم
تا بدانی تو از ماه
یک سر و گردن
بالاتری!
سلام من نگار هستم سه گانه های شما رو تقریبا هر روز مرور میکنم شاعر نیستم فقط شعر میگم و بی نهایت شاد میشم که نظرتون رو در مورد اشعارم بدونم یکیش همین که بالای صفحه براتون نوشتم ..........خیلی دوستتون دارم

 
At ۰۴ مهر, ۱۳۸۹ ۱۲:۵۴, Anonymous نگار said...

ا

 
At ۲۳ مهر, ۱۳۸۹ ۱۵:۴۶, Anonymous ویدا said...

سلام
شعرهاتون بسیار قابل توجه و زیباست ولی به نظر من تکرار مکرراته.ما همین مفاهیم رو قرنهاست که شنیدیم و خوندیم.فقط شما همون مطالب رو به یه شیوه ی جدیدی بیان کردین.به این تحسین ها توجه نکنین شما جای پیشرفت دارین و شاید یک دهه بعد ما شاهده پختگی در اشعار شما باشیم.شعر شما به لحاظ وزن خوبه ولی به لحاظ محتوا قابل جای پیشرفت دارین.در سالهای اینده جزو بهترینها خواهید بود.شاید هم زمانی شهرهای من رو بخونین....

 
At ۲۸ مهر, ۱۳۸۹ ۱۴:۳۱, Anonymous مرتضی محمدی said...

سلام فاضل جان امیدوارم حالت خوب باشه .بازم میگم شیفته شعرهاتم .
دوست دارت مرتضی (کاشان)

 
At ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۰ ۰۸:۳۷, Blogger black wolf said...

زمین از دلبران خالیست یا من چشم و دل سیرم

که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

منبع : اشعار فاضل نظری

 

ارسال یک نظر

<< Home